Morning After Ecstasy



72.

می‌دونم به همین زودی‌ها دلم تنگ میشه برای اینکه بیام اینجا چیز بنویسم، و اگه اینجا نباشه تقریبا تنها راه ارتباطیِ باقی مونده‌م با جهان پیرامونم قطع میشه :)) اما نمی‌دونم چرا نمی‌تونم زمانم رو مدیریت کنم. شاید چون آدم تک‌بعدی‌ای هستم. اما جدیدا حس می‌کنم آدم یا باید بلاگر باشه، یا ارشد بخونه -_-

69.

من حافظه‌ی کوتاه مدتم به شدت ضعیفه. نمی‌تونید تصور کنید اصن. حافظه‌ی بلند مدتم رو هم که خدا بیامرزه. حالا کاری نداریم. یه گواهی اشتغال به تحصیل می‌خواستم برای تابستون، رفتم فرمش رو گرفتم آموزش تایید کرد گفت برو فلان اتاق آقای جلودار برات مهر بزنه. من در همین فاصله‌ی طی کردن این اتاق تا اون اتاق فامیلی یارو یادم رفت و فقط یه چیزای مبهمی توی ذهنم بود. رفتم توی اتاق هُل شدم گفتم آقای جلوباز هستن؟ :| این حرفم باعث شد که یه نفر از خنده دچار جراحت بشه، دو نفر

68.

برای یکی از پروژه‌هام به راپید احتیاج داشتم، گفتم برم چهار پنج تا با سایزهای مختلف بگیرم، حالا هست توی خونه دیگه. رفتم قیمت کردم یارو گفت فقط روترینگ دارم ۹۵ تومن. توو دلم گفتم برم دورامو بزنم بر‌می‌گردم :| قبلنا انقد گرون نبود که. تازه خودکار زبرا هم شده ۳۵۰۰. حالا با قیمتش کار ندارم، اصن هیشکی نمیاره :|

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نور رسام بهترین ها کاغذ ديواري مرهمانه فروش فرش ماشيني کاشان tarjoman دبیرستان شاهد پسران دوره اول خرم آباد تسلا الکتریک زاینده رود وبلاگ مدرسه شطرنج منطقه 17 تهران